عید امسال هم گذشت ...!
با تموم مشکلاتش ...!
چه خوب بود لحظه تحویل سال و اس ام اس (پیامک) هاش ...!
چه خوب بود پارک خانواده با بچه ها ...!
چه خوب بود سینمای 4 بعدی (به قول خودشون ) با ممد ...!
چه خوب بود درکه با بچه ها ...!
چه خوب بود لواشکی که توی مترو خوردیم1....!
و چه خوب بود های دیگه ...!
و چه بد بود ...!
بهتره چه بد بود ها رو ننویسم ...!
و این پست پایان خوبی داشته باشه ...!
عیدتون مبارک ...!
1 : داستان لواشک در ادامه مطلب ...!
سوت 1 : ببخشید دیر آپ کردم ...! اصلا وضعیتی نداشتم که آپ کنم ...!
سوت 2 : عید همه مبارک ! هر چند دیره ولی می خواستم برخلاف همه آخر عید آپ کنم ...!
سوت 3 :
سوت 4 : ...!
اما داستان لواشک توی مترو :
یه برنامه ای از چند روز پیش گذاشتم که بریم درکه با بچه ها ...! برنامه درست شد و رفتیم ...! موقع برگشتن من و آریان و ممد و کبلی و امیر حسین توی متروی حرم مطهر بودیم ...!
یه مرد ژولیده که یه چرخ دستی که سنجاق زده بود و توش معلوم نبود همراهش بود سوار مترو شد ...!
مرد ژولیده : ای مردم ...! گوش کنید به وضعیت من ...! من 120 هزار تومن داشتم که شب عید همش خرج شد ...! الان هیچ پولی ندارم ...! سرمایه ای ندارم ...! لواشکی دارم ، می فروشم تا پولی به دست بیارم ...! اگر می خواهید کمکی کنید لواشکی بخرید ...! سرمایه ندارم ...! لواشکی می فروشم پولی به دست میارم ...!
من هم دیدم هیچکس توجه نمی کنه با بچه ها گفتیم هم یه لواشکی بخریم بخوریم هم یه ثوابی بکنیم ...!
500 تمون درآوردم به مرده گفتم : آقا ...!
و پولو به سمتش گرفتم ...! چرخش رو گذاشت و به سمت من اومد ...! پولو گرفت ...! اومدم بگم لواشک چنده ...؟ برگشت به سمت چرخش رفت ...! گفتم رفت لواشک بیاره ...! چرخش رو برداشت و رفت ... !
ما :
مردم :
همه درکه یه طرف این داستان یه طرف خیلی جالب بود ...!
درکه کوفتتون بشه ایشالا ! :(
الان داری می ترکی نتونستی بیای نه ...؟
1."کامنت فرید"
2. چقدر خوبه که خدا این بی کلاس بازیارو میزاره واسه شماها ! الحمدلله ما که هر وقت رفتیم همه سانتیمانتال بودن تو مترو !!!
۱." جواب فرید"
۲. بابا سانتیمانتال ...!
دستتون درد نکنه یه ثوابی کردین و خوب سوژه ای شدین
هر رفتنی اومدنی داره دیگه ...!:d
اول : تبریک عید و 13 بدر
دوم : وااااااااااااااای دوباره مدرسه شروع شد
سوم : هه هه هه داستان لواشک چه باحال بود
چهارم : ... !!!
اول : همچنین ...!
دوم : همچنین ...!
سوم : همچنین ...!
چهارم : همچنین ...!
هیینننننننننننننننننننننننن
یارو عجب نوبری بوده!!!
سپهرووووووووو کبلی کیه؟
کبلی یه فردیه که تو آسمونا سیر می کنه ...!
به اسم کبلیش مست هم معروفه ...!
پنجم : همچنین ... !
احتمالا لواشک مصنوعی بوده
سلام
یه لحظه میای هفت سنگ ؟
یکی اونجا کارت داره
ولی با این همه لواشکه چسبید!!!
کمک کمک کمک ....................................
سلااااااااااااااااااام.خوش بحاتون.شماها که همش با هم بودین...
ماجرای لواشکه عاااااااااااااااااااااااااااالی بود!من که میدونم اصلا چشت دنبال اون لواشکه نموند.فقط قصد کمک داشتی!تازه اگرم بهتون میداد ازش نمیگرفتین!!!!!!!چون فقط دلتون میخواسته کمکش کنین!مگه نه؟!!!!!!!!!!!!!!!!!
سپهر این شهریار چی میگه؟؟! چی میگه؟؟ کیــــــــــــــــــــه؟؟!!



آخه چرا منو تو این موقعیت قرار میده؟؟!
این سانتی کاستاکورتا یعنی چی خوب؟؟؟!!
دلتون بسوزه من نیومدم!!
سلام.......
من اولین باره اومدم اینجا...خوشجیله...دوسش دارم...در ضمن لینک شدی....
داستانتون هم جالب بود...
با بی مطلبی اما نو به روزم
درود
اینم یه جورشه دیگه وب قشنگی داری رک ازقالبش خوشم نمیاد امانوشته هات خوبه تونستی بیا ورکتردرباره دلنوشته هام نظربده
بایییییییییییی
دیگه پست نذار واسه نوروز سال بعد هم لازم میشه
فردا بیا وبلاگم
یه خبراییه
بیا
happen
تولده
پُسته عید تا عید
نوروز 91 مبارک
ایول آخرم این پست موند تا عید امسال
سال نو مبارک