3SoOoOoOoOoT MaN

سوت به دست ...

3SoOoOoOoOoT MaN

سوت به دست ...

ای خدااااا...!

فکر می کردم فقط فکر می کردم که بعضیا واقعا باهام دوستن فقط دوست ...!

فکر می کردم فقط فکر می کردم  که همه چیز داره خوب پیش می ره ...!

فکر می کردم فقط فکر می کردم  که همه چیز خوب می مونه ...!

فکر می کردم فقط فکر می کردم  که هیچ مشکلی تو دنیا نیست ...!

فکر می کردم فقط فکر می کردم  که هیچوقت ...!

فکر می کردم فقط فکر می کردم  ...!


الان می بینم من مانده ام تهنای تهنا ...! اونا فقط به دنبال استفاده از من بودن ...! (برای بعضیا که می دونم می گم ، فکر بد نکنین)

الان می بینم همه چیزایی که در ظاهر خوب پیش می رفتن در اصل خیلی هم بد پیش می رفتن...!

الان می بینم که هیچ وقت هیچ چیز خوب نخواهد موند ...!

الان می بینم که فقط مشکل تو دنیا هست ...!

الان می بینم ...!


کاش نمی تونستم فکر کنم ...!

کاش نمی تونستم ذات حقیقی وقایع رو ببینم ...!

می خوام مجنون بشم ...!

...!


سوت 1 : دلم می خواد بمیرم ...!

سوت 2 :  یاری اندر کس نمی‌بینیم یاران را چه شد؟ دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد...؟

سوت 3 : همه چیز رو زشت می بینم ...!

سوت 4 : 


کفش ها ... چهره ها ...!

تو خیابون....

تو جامعه ....

تو میادین ....

هر جا راه می رم ....

کلاهم را بالا می زنم تا سرم رو پایین بگیرم ....

کفش های مردم را می بینم ....

کفش پیرمردی که مثل خودش خاک خورده است ....

پوتین سربازی که معلوم است ازش زیاد کار کشیده شده ....

کفش جوانی که از سختی های زندگی او خبر می دهد ....

کفش زنی که گویا 10 سال است آن را می پوشد ....

کفش ....

هیچ کفش نویی نمی بینم ....

کلاهم را می کشم پایین تا سرم را بالا بگیرم ....

چهره های مردم را می بینم ....

اما چهره ها هم مثل کفش ها هستند....

هر کدام از یک عمر زندگی سخت خبر می دهند ....

به قول شاعر گفتنی : رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون ....

هیچ چهره شادی نمی بینم ....

دیگر نمی خواهم هیچ چیزی را ببینم....

چشم هایم را می بندم ....

زمین می خورم ....

اینجاست که می فهمم نمی شه چشم رو بر روی حقایق بست ....

....


سوت 1 : اه!(به ضم ا و یه فتحه بین ا و ه) خودم کف کردم ...!

سوت 2 : ببخشید خیلی وقت آپ نکردم .... واقعا وقت نداشتم ....!

سوت 3 : ...!

با فرهنگ یا بی فرهنگ ....؟

دیدم کسی رو که توی مترو جایی رو واسه خودش نشون کرده که در قطار اون جا می ایسته و بقیه هم که اونو می بینن می رن دورش جمع می شن و فکر می کنن زرنگن ....

دیدم کسانی رو تو مترو که وقتی بلندگو خودش رو جر می داد که برید پشت خط قرمز بیشتر به لبه ی ایستگاه نزدیک می شدن ...

دیدم کسی رو که توی مترو وقتی در قطار باز می شد بقیه ر هول می داد  و فقط به فکر خودش بود و به این فکر نبود که شاید تو اون جمعیت پیرمردی باشد ...

دیدم جوانانی رو که توی مترو که نشسته بودند و وقتی یه پیرمرد سوار شد خودشونو به خواب زدن ...

دیدم جوانی رو که در مترو وقتی یه جا خالی شد نگاه نکرد که شاید پیرمردی در قطار باشد و سریع دوید تا روی آن صندلی بشیند ....

دیدم کسانی رو توی مترو که وقتی دو تا افغانی با هم افغانی صحبت می کردن چهار چشمی تا آخر مسیر به اونا زل زده بودن ...

دیدم جوانانی رو توی مترو که از بالای پله برقی چند تا بطری نوشابه پرت کردن پایین و با صدای بلند به کسانی که اونجا بودن گفتن بگیریدش بگیریدش و چند نفر جلو زمین خوردند ...

دیدم مردی رو که توی شلوغی و فشردگی مترو داشت سوء استفاده می کرد و به بهانه نبودن جا با زنی ور می رفت ...

دیدم زنی با 6 بچه بزرگ و نه کوچی رو توی مترو که به زور و جیغ و داد 7 نفر رو بلند کرد تا خودش و بچه هاش بشینن و ایستگاه بعد پیاده شدن ...

دیدم جوانی رو توی مترو که وقتی دید یکی خوابش برده رفت و یواشکی وسایلشو دزدید ...

دیدم مردی رو که توی مترو با دیدن شلوغی و تنگی جا روزنامه ای دستش گرفته بود . مشغول خوندنش بود و متوجه مردمی که داشتن دور و برش له می شدن نبود ...


اما ....


دیدم جوانی رو توی مترو که وقتی در قطار باز شد صبر کرد تا جمعیت برن و بعد دست پیرمردی رو گرفت رو بردش تو قطار ...

دیدم مردی میانسال رو توی مترو که وقتی پیرمردی وارد شد نگاهی از سر تأسف به جوانان انداخت و جای خودش رو به پیرمرد داد ....

دیدم پیرمردی رو تو مترو که وقتی دید جوان کناریش خوابش برده و به ایستگاه مورد نظر رسیدن اونو بیدار کرد و گفت جَوون بیدار شو رسیدیم ...

دیدم جوانی رو که وقتی دید پیرمردی تو ایستگاه مترو تنها ایستاده رفت و دستشو گرفت و به خانوادش زنگ زد که بیان ببرنش ...


واقعا تو ایران با فرهنگیه یا بی فرهنگی ...؟


سوت 1 : توجه کنید قسمت بالا بیستر از قسمت پایینه ...!

سوت 2 :زل ، ذل ، ضل ، ظل ....!

سوت 3 : حقیقت محض بود ...!

سوت 4 : جدیدا همه آخر پستاشون یه آهنگ معرفی می کنم پس من هم یه آهنگ معرفی نمی کنم ....!

سوت 5 : واقعا میادین عمومی ما سوژه پستن ...!

سوت 6 : از طرف خانواده های سه سوت ، آتش نشان ، لینوکس ، جنگاوران و دیگر عزیزانی که ما را در این امر یاری کردند   به راه بی پایان تسلیت عرض می کنم و برای عرض همدردی 1 ماه صبر رایگان به ایشون تقدیم می کنم . البته اگر الان اقدام به استفاده اون بکنن یک ماه صبر رایگان و 5 محصول رایگان از ویترین جایزه می گیرن ...!